منتظرمنتقم

منتظرمنتقم

  • خانه 
  • تماس  
07 اردیبهشت 1395 توسط رمضاني

‌ توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم 

طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم 

خواندم سه عمودی


یکی گفت : بلند بگو

گفتم : یک کلمه سه حرفیه 

از همه چیز برتر است


حاجی گفت: پول


تازه عروس مجلس گفت: عشق


شوهرش گفت: یار


کودک دبستانی گفت: علم


حاجی پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه 


گفتم: حاجی اینها نمیشه 


گفت: پس بنویس مال


گفتم: بازم نمیشه 


گفت: جاه


خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه 


مادر بزرگ گفت: 

مادرجان، “عمر” است.


سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار


ديگری خندید و گفت: وام


یکی از آن وسط بلند گفت: وقت


خنده تلخی کردم و گفتم: نه 


اما فهمیدم

تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی 

حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید !


هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم


شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش

کشاورزبگوید: برف

  لال بگوید: حرف

ناشنوا بگوید: صدا

نابینا بگوید: نور


و من هنوز در فکرم

که چرا کسی نگفت:

                         ” خدا ”   


          

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

موضوعات: داستان لینک ثابت

نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
  • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
5 stars

متن تأمل برانگیزی بود

1395/02/07 @ 23:41


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

منتظرمنتقم

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فاطمیه 93
  • داستان
  • ظهور منتقم ان شاءالله
  • دلنوشته
  • تبریک

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس