در پاسخ به:

نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

تأسف باره

1395/02/07 @ 23:47

در پاسخ به:

نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

متن تأمل برانگیزی بود

1395/02/07 @ 23:41

در پاسخ به: فاطمیه

نظر از: نرجس خاتون(س) شاهین شهر [عضو] 

ده شب چراغانی بود یکسر زمین و آسمان

گویا که ماه دیگری تابیده در کون و مکان

بانگ طرب از درگه خلاق سرمدی آمده

هنگام شور و شادی آل محمد (ص) آمده

دهه کرامت ، میلاد دو ماه تابان ولایت بر همه دوستداران و عاشقان خاندان ولایت مبارک باد.

1394/05/27 @ 19:16

در پاسخ به: فاطمیه

نظر از:  
شيما چهل اميراني

خوبه وبلاگتون

1393/12/14 @ 20:27

در پاسخ به: فاطمیه

نظر از: رحیمی [عضو] 

با سلام

روزهایی با مادر شهیده ام

من دختری ایرانیم از شهر…

نه،اصلا مهم نیست که از کدام شهر و دیار

چون اینها دل غمگین مرا شاد نمی کند و عقده از غم افسرده ام نمی گشاید

.
.
.

آری مادر من آن بانوی بال وپر شکسته ای است که نزدیک سه ماه از غصه و رنج و درد ، آب شد و جز شبهی از او بجای نماند ودر طول این مدت،جز یک بار لبخند بر لبهای او ننشست

روزی به خادمه اش فرمود:

دارم از دنیا می روم و این رسم عرب که نعشِ در گذشته رابر تخته ای می گذارند که حجم بدن او پیداست، مرا رنج می دهد

دوست ندارم حجم بدنم را در کفن، حتی بعد از مردنم، نامحرمی ببیند

وچون خادمه اش طرحی از تابوت –که رسم دیار خودشان بود،برای او ترسیم کرد آن قدر دل رنجیده اش شادمان گردید که غنچه ی تبسم بر لبهای او شکفته شد و این تنها لبخند یادگار مادر، بعد از شهادت پدربزرگوارش بود

واین برای من درسی بزرگ دارد که نگذارم این تنها تبسم ابدی مادرم،در صفحه ی روزگار خاموش گردد

و اکنون پشیمان از گذشته، گذشته ای که یادآوردنش مرا می آزارد و شرمنده ام می کند و امیدوار به آینده

می خواهم این لبخند دوباره تکرار شود، می خواهم غصه ای از دل پردرد مادرم بردارم

می خواهم خوب باشم. می خواهم عفیف و پاک باشم.من که روزی دل به دیگران بستم می خواهم

روزهایی با مادر شهیده ام باشم تا در روًیاهای خویش مادر جوانم را ببینم که با نگاه به قامت پوشیده ودر عفاف من دوباره لبخند می زند و با این لبخند صدایم می زند که:

نه روزهایی بلکه برای همیشه در آغوشم بمان.مادری که دنیای ما با حسادت و رشک او را آزرد و قلبش را شکست، مهربانی بی گناه ،که او رابا خشم و نفرت زدند، با کینه جنینش را سقط کردند ،فرزندانش را یتیم و همسرش را بی یاور ساختند

سرانجام،مخفیانه با یک دنیا مظلومیت و غربت در دل خاک آرمید

ظلم به او هیچ گاه از خاطرم نمی رود

می خواهم پرچم دار پیام او به دنیا باشم . به یاد سیلی و ضربتی که او را مظلومانه شهید کرد، با حجاب و عفافم نمادی از مظلومیت اورا به شهر ، کشور وحتی سراسر دنیا فریاد کنم وبه یاد داشته باشم که
مهربانترین بانوی بهشت را تنها به این گناه کشتند که دوست داشت همه خداوند بزرگ را دوست بدارند و بندگی کنند

در سایه محبت و پیروی از امیرموًمنان، فرمانهای خدا را عمل و از هرچه خدا دوست ندارد دوری کنم

آیا توهم مانند من می خواهی بامادر باشی؟
پس بیا تا صدایش کنیم

ای مهربان مادر! دستم را بگیر تا برایت دختری کنم.دختری که سراپا پوشیده و در حجاب است. دوستت دارم ای مادر که تو گمشده ی من و بهار امید منی . در عزایت اشک می ریزم و دشمنت را لعن و نفرین می کنم

نوشته زیبا احمدی - وبلاگ احساس ابری

ایام شهادت مادر شهیده شیعه ، مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.

1393/12/14 @ 20:13

در پاسخ به: فاطمیه

نظر از: رحیمی [عضو] 

با سلام

روزهایی با مادر شهیده ام

من دختری ایرانیم از شهر…

نه،اصلا مهم نیست که از کدام شهر و دیار

چون اینها دل غمگین مرا شاد نمی کند و عقده از غم افسرده ام نمی گشاید

من آن دختر راه گم کرده ای هستم که گاهی به تحصیلات خود بالیدم و دمی به …

.
.
.

آری مادر من آن بانوی بال وپر شکسته ای است که نزدیک سه ماه از غصه و رنج و درد ، آب شد و جز شبهی از او بجای نماند ودر طول این مدت،جز یک بار لبخند بر لبهای او ننشست

روزی به خادمه اش فرمود:

دارم از دنیا می روم و این رسم عرب که نعشِ در گذشته رابر تخته ای می گذارند که حجم بدن او پیداست، مرا رنج می دهد

دوست ندارم حجم بدنم را در کفن، حتی بعد از مردنم، نامحرمی ببیند

وچون خادمه اش طرحی از تابوت –که رسم دیار خودشان بود،برای او ترسیم کرد آن قدر دل رنجیده اش شادمان گردید که غنچه ی تبسم بر لبهای او شکفته شد و این تنها لبخند یادگار مادر، بعد از شهادت پدربزرگوارش بود

واین برای من درسی بزرگ دارد که نگذارم این تنها تبسم ابدی مادرم،در صفحه ی روزگار خاموش گردد

و اکنون پشیمان از گذشته، گذشته ای که یادآوردنش مرا می آزارد و شرمنده ام می کند و امیدوار به آینده

می خواهم این لبخند دوباره تکرار شود، می خواهم غصه ای از دل پردرد مادرم بردارم

می خواهم خوب باشم. می خواهم عفیف و پاک باشم.من که روزی دل به دیگران بستم می خواهم

روزهایی با مادر شهیده ام باشم تا در روًیاهای خویش مادر جوانم را ببینم که با نگاه به قامت پوشیده ودر عفاف من دوباره لبخند می زند و با این لبخند صدایم می زند که:

نه روزهایی بلکه برای همیشه در آغوشم بمان.مادری که دنیای ما با حسادت و رشک او را آزرد و قلبش را شکست، مهربانی بی گناه ،که او رابا خشم و نفرت زدند، با کینه جنینش را سقط کردند ،فرزندانش را یتیم و همسرش را بی یاور ساختند

سرانجام،مخفیانه با یک دنیا مظلومیت و غربت در دل خاک آرمید

ظلم به او هیچ گاه از خاطرم نمی رود

می خواهم پرچم دار پیام او به دنیا باشم . به یاد سیلی و ضربتی که او را مظلومانه شهید کرد، با حجاب و عفافم نمادی از مظلومیت اورا به شهر ، کشور وحتی سراسر دنیا فریاد کنم وبه یاد داشته باشم که
مهربانترین بانوی بهشت را تنها به این گناه کشتند که دوست داشت همه خداوند بزرگ را دوست بدارند و بندگی کنند

در سایه محبت و پیروی از امیرموًمنان، فرمانهای خدا را عمل و از هرچه خدا دوست ندارد دوری کنم

آیا توهم مانند من می خواهی بامادر باشی؟
پس بیا تا صدایش کنیم

ای مهربان مادر! دستم را بگیر تا برایت دختری کنم.دختری که سراپا پوشیده و در حجاب است. دوستت دارم ای مادر که تو گمشده ی من و بهار امید منی . در عزایت اشک می ریزم و دشمنت را لعن و نفرین می کنم

نوشته زیبا احمدی - وبلاگ احساس ابری

ایام شهادت مادر شهیده شیعه ، مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.

1393/12/14 @ 20:06

در پاسخ به: عاشورا

نظر از: پایگاه پویش [بازدید کننده]
پایگاه پویش

بسمه تعالي
باسلام
ضمن پاسداشت ايام اربعين سيد و سالار شهيد حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام
معاونت پژوهش حوزه هاي علميه خواهران در پايگاه پويش پذيراي شما پژوهشگران محترم مي باشد.
اين پايگاه اخبار ايام هفته پژوهش را به اطلاع جامعه دين پژوهي حوزه هاي علميه خواهد رساند
نياز هاي پژوهشي خود را از پايگاه پويش مطالبه کنيد
پيشنهاد از شما اجرا از ما
درر هفته پژوهش به ما سر بزنيد
آدرس پايگاه معاونت پژوهش
www.pooyesh.whc.ir
با تشکر

1393/09/22 @ 21:38