مولا جان…
طاقت دوری ندارم رحم کن بر عاشقت
صبر من مانند صبر حضرت ایوب نیست
کربلا میخواهم اقا التماست میکنم
نامه ام را مهر کن هر چند که مکتوب نیست
دلتنگ کربلا….
مولا جان…
طاقت دوری ندارم رحم کن بر عاشقت
صبر من مانند صبر حضرت ایوب نیست
کربلا میخواهم اقا التماست میکنم
نامه ام را مهر کن هر چند که مکتوب نیست
دلتنگ کربلا….
تو کجایی؟ تو کجایی…
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
????و شاید جواب امام زمانم :
تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد…
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی…
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی…
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت ! کاش بیایی
اللهم عجل لولیک الفرج
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگــــــــــــــردی!
تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا؟
آه از جمعهی بی تو گله داریم آقا
جمـعــه را سرمــه کشیدم مــگر برگـــردی
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگــــــــــــــردی
زندگـــی نیست ممــات است، تورا کم دارد
دیدنت ارزش آواره شدن هـــــــــــــــم دارد
هیچ کس تاب و تب چشم تو را درک نکـرد
هیچکــــــس اشک شب چشم تو را درک نکرد
مــــا کجـــا درد کشیدیم بـــه اندازه ی تــو
روز و شب گریـــــه ندیدیم به انــدازه ی تـــــو
منّتـــی بر سر ما هم بگذاری بـــد نیسـت
آه کم چشــــــم به راهم بگذاری، بد نیست
نگرانم که پس از مردن من برگردی
پای تابوت، سر بردن من برگردی
به نظر می رسد این فاصله ها کم شدنیست
غیر ممکن تر از این خواسته ها هم شدنی ست
دارد از جـــاده صدای جرســی می آیــد
مژده ای دل که مسیحــا نفسی می آید
منجــــی ما به خداوند قســـم آمدنی است
یوسف گـــــم شده، ای اهل حرم آمدنی است
ما برای خودمان اینهمه گفتیم بیا
نذر کردیم به پای تو بیافتیم بیا
تا ببینیم تو را تا به کجا باید رفت
شب جمعه نکند کرب و بلا باید رفت…
صابر خراسان
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
سلام ، آخرین دردانه مادر…..
????رجب هم از نیمه گذشت……
و زمین آرام آرام ، برای جشن میلادت آماده میشود….
هر روز که می گذرد…. غمی بر غمهای زمین، تلنبار می گردد..؛
دوباره جشنی… بدون تو…
دوباره شادمانی های پوشالی اهل زمین….
دوباره شبی که؛؛؛
همه برای تو جشن می گیرند…. اما تو همچنان در بیابان تنهایی و غربت آواره ای…..
????شعبان که نزدیک میشود؛؛
تپش دلهای زلیخایی ات ، به شماره می افتد…
نکند ؛…. باز هم شعبانی بدون تو را تجربه خواهند کرد…
نکند؛ … باز هم میلادت را جشن می گیرند، درحالیکه هنوز برای دیدارت آماده و لایق نشده اند…..
????واااای یوسف….
آنقدر نداشتنت… درد دارد…..
که جای همه شادمانی های عالم را، در قلبمان تنگ میکند….
نمیدانم تا کی؛؛
به استمرار دل شکستنت ،، عادت خواهیم کرد؟؟؟
نمیدانم تا کی؛؛
بدون تو، هنوز نفس هایمان، بالا می آیند؟؟؟
نمیدانم چقدر طول میکشد؛؛
تا ما بفهمیم بدون تو… زندگی مان، فقط یک بازی کودکانه است!!!!
????یوسف…. به جان گرانت قسم…
درست در لحظه ای که از حضور تو غافل می شویم… ؛؛
از چشمان خدا… سقوط میکنیم…
و من ؛؛ این سقوط را بارها تجربه کرده ام….
به جان عزیزت قسم…
ما یقین داریم که تو جواز عبور نگاه خدایی….
جواز درخشیدن در نگاه اهل آسمان…
ما بی تو…. یعنی تماااااااااااام…..
یعنی ؛؛ اصل سرمایه را باخته ایم…..
????پریشان تر از اینمان مخواه یوسف…..
شعبان نزدیک است،،،
و نیمه اش،، بدون تو… یعنی؛؛ تکرار همان خاطره تلخ زمین..
تو بگو….. یوسف؛؛
چه کنیم…. رونمایی ات کنند؟؟؟؟
﷽
????
امام زمان(عج) - مناجات
قبل هجران تو آقا ما به هجران رفته ایم
خود سرانه کو به کو دنبال شیطان رفته ایم
یک هزار و سیصد و چندی است غیبت خورده ایم
تو تماما حاضری و ما به هجران رفته ایم
منتظَر هستی و عالم منتظِر بر دیدنت
قرن ها این جاده را با چشم گریان رفته ایم
سیصد و اندی نشد یارت شویم از این همه
با تأسف ما همه در چاه عصیان رفته ایم
ادعای شیعگی داریم اما در عمل
برخلاف گفته های شاه خوبان رفته ایم
حال ما این است… فکری کن به حال ما خودت
ما به دنبال گنه بسیار ارزان رفته ایم
غیر تو بر هر که دل دادیم خسران دیده ایم
بر خلاف مِیلتان با این و با آن رفته ایم
حیف شد… قبلا تو بودی بهترین معشوق ما
حال جای تو سراغ نفس، آسان رفته ایم
خوب یا بد، هر چه هستیم آخرش مال توایم
سالیانی می شود آقا به دنبال توایم
اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفرج